آقای مهندس سبحان نظری دانشجوی دوره دکتری این دانشکده گرایش مهندسی حمل و نقل، 26 آبان ماه سال 94 از رساله خود تحت عنوان «طراحی بهینه شبکه حمل و نقل زمینی بین شهری (با لحاظ نمودن عدالت)» در محل سالن جلسات دانشکده مهندسی عمران با راهنمایی آقای دکتر بهبهانی دفاع خواهد نمود.
چکیده این رساله به شرح زیر میباشد: دسترسی انسان به مکانهایی که خدمات یا کالاهای مورد نیازش ارائه میشوند، ضروری است و شبکه حملونقل در فراهم ساختن این دسترسی نقش مهمی بر عهده دارد. هر شیوهای از توسعه شبکه حملونقل، به توزیعی خاص از پیآمدها برای مناطق مختلف جغرافیایی میانجامد. محققین در سالهای اخیر به چگونگی توزیع منافع حاصل از تصمیمات حملونقلی در میان گروههای مختلف توجه نشان میدهند و عدالت اجتماعی را یکی از اهداف سهگانه حملونقل پایدار میدانند. در این میان، اهمیت برقراری عدالت در توسعه شبکه حملونقل، با توجه به اثرات شدید آن بر سطح معیشت اقتصادی، فعالیت اجتماعی و توسعهپذیری آینده مناطق گوناگون، فراوان است. در این پژوهش، با بررسی رویکردهای مکاتب مختلف اقتصادی به معیارهای عدالت اجتماعی، فرمولبندی ریاضی مسئله طراحی شبکه حملونقل متناظر با هفت رویکرد مهم عدالت اجتماعی در کنار رویکرد کمینهسازی مجموع زمان سفر کاربران ارائه و با حل مدلهای حاصله برای یک مسئله واحد، نتایج بهدست آمده بهصورت مقایسهای تحلیل میگردد. هر یک از این مدلها بهصورت یک مسئله بهینهسازی اعداد صحیح دوسطحی فرمولبندی و با یک روش الگوریتم ژنتیک دومرحلهای ابتکاری حل شده است. از متغیر قابلیت دسترسی بهعنوان مزیت توزیعشدنی استفاده میشود. همچنین، رتبهبندی رویکردهای مختلف عدالت اجتماعی در حل مسئله طراحی شبکه نیز در این تحقیق انجام شده است. خروجیهای حاصل از اجرای مدلها روی شبکه جادههای بیناستانی کشور ایران نشان میدهند که رویکرد «مطلوبیتگرا»، بیشترین مقدار مجموع قابلیت دسترسی (منافع) نهایی را برای کلیت جامعه، بدون قائل شدن اهمیت مستقیم برای چگونگی توزیع منافع به ارمغان میآورد. رویکرد عدالت «رالز»، بیشترین توجه را به بیشینهسازی منافع فقیرترین گروه معطوف نموده است. رویکرد «تساویطلبی در منافع نهایی»، موفقترین روش از نظر متوسطگرایی (نزدیک ساختن مقادیر منافع گروهها به یک حد متوسط) بوده است، و با اینحال، از نظر افزایش منافع کل جامعه، موفق نبوده است. رویکرد «مساوات در منافع افزوده»، متمرکز بر توزیع نزدیک به برابرِ مقادیر قابلیت دسترسی افزوده استانها است و بههمین دلیل، کمترین تفاوت را با وضعیت فعلی ایجاد نموده و شکاف موجود میان استانها را تقریباً مشابه وضعیت نابهسامان کنونی حفظ نموده است. از منظر افزایش منافع کل جامعه، این رویکرد ناموفقترین روش بوده است. رویکرد «محدودسازی شکاف میان منافع نهایی»، در کنار تلاش برای بیشینهسازی مجموع منافع جامعه، بر محدودسازی شکاف میان قابلیت دسترسی استانها در وضعیت پس از طراحی نیز متمرکز است، و توانسته است جزء روشهای موفق از نظر کاهش نسبت قابلیت دسترسی غنیترین استان به فقیرترین استان باشد. رویکرد «محدودسازی تغییرات منافع افزوده»، نسبت کمینه به بیشینه قابلیت دسترسی افزوده را در سطح مناسبی حفظ نموده است. سرانجام، رویکرد «اسلامی» که رویکردی مرکب با در نظر گرفتن دغدغههای سهگانه منافع جامعه، منافع فقرا و شکافزدایی است، توانسته است در همه اهداف خود موفقیت متوسط یا عالی کسب نماید. در نتیجه رتبهبندی چندمعیاره رویکردهای مختلف طراحی عادلانه شبکه، رتبههای اول و دوم، بسته به چگونگی انتخاب معیارهای رتبهبندی، بین دو رویکرد اسلامی و مطلوبیتگرا جابهجا میشود. تحلیل حساسیت رتبهبندی رویکردها نیز با تغییرات اوزان معیارها انجام شده است. واژههای کلیدی: عدالت اجتماعی، طراحی شبکه حملونقل، حملونقل پایدار، قابلیت دسترسی، الگوریتم ژنتیک
رایانامه جهت ارتباط با دانشجوی فوق: snazari [AT] iust.ac.ir
نشانی مطلب در وبگاه دانشگاه علم و صنعت ایران: http://idea.iust.ac.ir/find-32.1284.42227.fa.html برگشت به اصل مطلب