دفاعیه دکتری در دانشکده معماری و شهرسازی
مصطفی حسینی کومله (دانشجوی دکتری معماری و شهرسازی)، ۲۸ دیماه ۱۴۰۰ از رساله دکتری خود با عنوان «چارچوبی نظری در تعیین آستانه بهینه دگرگونی، پیوستگی و پیایی مفهوم خاطره جمعی در مرکز تاریخی تهران» دفاع می کند.
چکیده این رساله که راهنمایی آن را دکتر مهران علی الحسابی و دکتر عبدالهادی دانشپور به عهده داشته اند، به شرح زیر است. ضمنا این جلسه دفاعیه ساعت ۱۱ تا ۱۳ برگزار می شود.
چکیده
دگرگونی ارزشها، آداب فکری و زیستی و تغییر رابطه انسان با جهان و طبیعت، مخدوش شدن انسجام دیرینه کالبدی، اجتماعی و فرهنگی از جمله چالشهای شهرهای ایرانی در دوران معاصر است که فراموشی خاطرات جمعی و دگرگونی مفهوم شهر را در پی داشته است. مسئله پژوهش حاضر با مفهوم عام «خاطره جمعی» در شهرهای ایران آغاز میگردد و به منظور رعایت اصالت بومی پژوهش، تعریف پژوهش بر پایه یک پژوهش «مسئلهمحور» با ارزیابی تطبیقی چالشهای موجود احصا شده در زمینه خاطرات جمعی در شهرهای ایران و شناسایی مفهوم «دگرگونی» به عنوان کلیدیترین مسئله خاطره جمعی در شهرهای ایرانی صورت پذیرفته است. از این رو، ضمن تدقیق دامنه مطالعه، هدف پژوهش، مطالعه دگرگونی، پیوستگی و پایایی مفهوم شهر و خاطره و تعیین آستانه بهینه آن در مرکز تاریخی تهران به عنوان نماد دگرگونی در شهرهای ایرانی است.
پژوهش، از روش کیفی و راهبرد پدیدارشناسانه (پدیدارشناسی توصیفی) استفاده میکند. در این نوشتار، ضمن مرور نوشتگان مرتبط با خاطره جمعی، دگرگونی، پیوستگی و پایایی، یک چارچوب نظری برای انجام مطالعه پدیدارشناسانه تدوین گردیده و بر پایه آن مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته با اهالی مرکز تاریخی تهران از اقشار و طیفهای اجتماعی متفاوت به انجام رسیده است.
نتایج این پژوهش، علاوه بر گونهبندی خاطرات جمعی (خاطرات خانه و محله همچون آشنایی و همسایگی، حیاط، بازیهای کودکانه در کوچه، خاطرات فرهنگی-اجتماعی چون القاب افراد، نقل قصه، آیین پهلوانی و همنشینی مذاهب و ادیان، خاطرات مذهبی نظیر روضههای خانگی، محرمها و جشنهای نیمه شعبان، خاطرات ملی-سیاسی همانند کودتای ۲۸ مرداد، انقلاب و جنگ تحمیلی، خاطرات طبیعی همانند کوچ تابستانه به شمیران و خاطرات شهری همچون احداث خیابانهای رضاشاهی و احداث ساختمانها و تاسیسات مدرن شهری نظیر پلاسکو، اتوبوسهای برقی)، صورتبندی نظری مفاهیم «دگرگونی»، «پیوستگی» و «پایایی» را در بر میگیرد. صورتبندی نظری مفهوم دگرگونی در مرکز تاریخی تهران، حکایت از چهار سندروم یا نشانگان «دگرگونی متداوم»، «ترک محله پدری»، «آشیانه خالی» و «فراموشی متداوم» دارد. همچنین تحلیل مفهوم پیوستگی نشان میدهد که «پیوستگی ساختار هویتبخش» مرکز تاریخی تهران در برخی از ابعاد کالبدی (از طریق تداوم حضور بناهای تاریخی و سنتهای معماری)، عملکردی (تداوم حضور پایگاههای مذهبی، جریان سکونت در برخی محلات و عملکرد بازار تهران) و معنایی-خاطرهای (تداوم حس و حال و برخی اماکن و محلات) به صورت نسبی همچنان وجود دارد؛ اما در زمینه ساختار اکولوژیک این پیوستگی در طول زمان مخدوش گردیده و از این رو نیازمند ترمیم از طریق بازیابی نقش حیاطهای مشجر در ایجاد تعادل میان فضاهای سبز خصوصی و عمومی است. پابرجا ماندن برخی ابنیه و فضاهای شهری تاریخی (همچون کاخ گلستان، خیابان سی تیر)، برخی آیینهای مذهبی، بازار و بازارچههای تاریخی و برخی عناصر طبیعی (نظیر سایه مستدام البرز و چنار امامزاده یحیی) نیز، حکایت از پایایی لنگرگاههای کالبدی، رفتاری، ذهنی-معنایی و طبیعی خاطره در مرکز تاریخی تهران دارد.
برپایه چارچوب نظری پژوهش، میتوان گفت که آستانه بهینه دگرگونی، پیوستگی و پایایی در مرکز تاریخی تهران در حدودی است که در آن، «دگرگونی متداوم» محدوده متوقف گردد و ساختار هویتبخش آن از طریق غلبه فرهنگ مرمت بر فرهنگ تخریب و نوسازی، حفظ شخصیت مرکز تاریخی و حفظ سبک زندگی و شیوه سکونت اصیل تداوم یابد که این خود متضمن «توقف ترک محله پدری» و «بازگشت به آشیانههای خالی» است. همچنین لنگرگاههای خاطره از طریق حفظ یا یازیابی سرنخهای کالبدی (ابنیه تاریخی)، سرنخهای اجتماعی (بافت اجتماعی) و سرنخهای فرهنگی (قصهها و ضربالمثلها و زبان شیرین تهران) تثبیت گردند که این خود منجر به توقف «فراموشی متداوم» و حفظ خاطره جمعی خواهد شد.
واژههای کلیدی: خاطره جمعی، دگرگونی، پیوستگی، پایایی، آستانه بهینه، مرکز تاریخی تهران
|