 |
آقای کاوه رجبی دانشجوی دکتری جناب آقای دکتر حسینی هاشمی، روز دوشنبه 96/09/13 از رساله دکتری خود تحت عنوان "بررسی اثرات ویسکوالاستیسیته بر روی عملکرد صفحات گرافن تک لایه به عنوان حسگر جرمی" دفاع خواهد کرد. این جلسه ساعت 12:30 روز دوشنبه در سالن کنفرانس دانشکده مهندسی مکانیک برگزار می گردد.
|
چکیده:
هدف اصلی از انجام این رساله بررسی اثرات ویسکوالاستیسیته در استهلاک انرژی در عملکرد صفحات گرافن به عنوان حسگر جرمی بوده است.
مرور تحقیقات پیشین در ارتباط با بحث استهلاک انرژی در حوزه نانو حاکی از آن است که از مدل رئولوژیک کلوین برای مدلسازی رفتار مکانیکی وابسته به اندازه نانوورقها استفاده شده است. دلیل این امر آن بوده است که فرمولاسیون جامع ویسکوالاستیکی (یا معادلههای ساختاری) که در آنها بتوان از هر مدل دلخواه رئولوژیک برای مدلسازی میرایی داخلی یک سازه (چه در حوزه ماکرو و چه در حوزه نانو) استفاده نمود وجود نداشت. گام اولی که در این رساله برداشته شده است در راستای توسعه و یا استخراج چنین مدلی بوده است. بطور خلاصه در این مرحله با استفاده از یکسری فرضیات، تعاریف و با فرض تغییر شکلهای کوچک از اصل جمع آثار استفاده شد و ارتباطی جامع میان فرمولاسیون انتگرالی و دیفرانسیلی در حوزه ویسکوالاستیسیته خطی برقرار گردید. فرمولاسیون جدیدی استخراج شدند که تحت عنوان قانون تعمیم یافته هوک برای مواد ویسکوالاستیک یاد شده است. در این فرمولاسیون میتوان از هر مدل رئولوژیک دلخواهی برای مدلسازی میرایی یک ماده ویسکوالاستیک خطی استفاده نمود.
در این رساله با استفاده از قانون تعمیم یافته هوک برای مواد ویسکوالاستیک از مدلهای رئولوژیک زنر برای مدلسازی میرایی داخلی نانوحسگرهای جرمی استفاده شده است. برای این منظور سه نانوحسگر جرمی مجزا مورد بررسی قرار گرفته است. در اولین مدل حسگر پیشنهادی، قانون تعمیم یافته هوک برای مواد ویسکوالاستیک با تئوری الاستیسته غیر محلی ارینگن ادغام گردیده و از تئوری ورقهای نازک کیرشهف در استخراج معادله حاکم بر حرکت حسگر استفاده شده است (نانوورقهای زنر-کیرشهف). در دومین مدل حسگر پیشنهادی، از سیستم دوتایی نانوورقهای زنر-کیرشهف و در سومین مدل پیشنهادی از سیستم نانوورقهای دوتایی زنر-میندلین استفاده شده است. در آخرین مدل پیشنهادی، برای استخراج معادلههای حاکم بر حرکت نانوحسگر جرمی به منظور استفاده از مدل زنر در مدلسازی رفتاری نانوورقها، قانون تعمیم یافته هوک برای مواد ویسکوالاستیک با تئوری گرادیان کرنش غیر محلی تلفیق شده است.
همچنین در این رساله با استفاده از پتانسیل لنارد-جونز مدلی دینامیکی مشتمل بر نانوورق و نانوذره استخراج گردید. بعبارتی دیگر، در این رساله مدلی تحلیلی برای اندرکنشهای واندروالسی میان یک نانوذره تنها و یک نانوورق استخراج گردید. برای این منظور نانوذره بصورت یک جرم متمرکز و نانوورق بصورت یک محیط پیوسته مدلسازی شدند. در نهایت مدلی استخراج گردید که در آن اندرکنشهای واندروالسی با استفاده از یک فنر واندروالسی در معادلههای مربوط به حسگر ظاهر شدند. رابطهای تحلیلی برای ضریب فنر واندروالسی استخراج شده است.
مقایسهای که میان نتایج حاصل از مدل زنر و مدل کلوین بعمل آمده است حاکی از آن است که اساساً مدل کلوین، مدلی مناسب برای بیان رفتار مکانیکی یک ماده ویسکوالاستیک نمیباشد. نکته مهمی که قابل ذکر است این است که در حال حاضر خواص ویسکوالاستیک گرافن (برای مثال تابعهای خزش و نسبتهای پواسون) در دسترس نیستند. همچنین لازم به یادآوری است که مدل زنر، در مقایسه با مدل کلوین، با دارا بودن حداقل تعداد ثابتهای فیزیکی (یک ثابت میراگر و دو ثابت فنر) قادر است که بخوبی رفتار واقعی یک ماده ویسکوالاستیک را در آزمایشهای آسایش تنش و یا خزش از خود نشان دهد. لذا در این رساله از دو مجموعه مقدار متفاوت برای ضرائب فنرها استفاده شده است و ضرائب میراگرها در یک بازه مشخص تغییر داده شده است. نتایج حاکی از آن است که اگر خواص ویسکوالاستیک گرافن در دسترس باشد، مدل کلوین را به منظور یافتن ضرائب فیزیکی موجود در این مدل نمیتوان بر نمودارهای تجربی برازش نمود. از نقطه نظر تئوریک، فرمولاسیون استخراج شده در این رساله این قابلیت را دارند که با داشتن خواص ویسکوالاستیک گرافن، بتوان از این خواص بعنوان ورودی مدل استفاده نموده و خروجیهایی برای پاسخ فرکانسی نانوحسگرهای جرمی بدست آورد که به رفتار واقعی نزدیکتر باشد.
واژههای کلیدی: نانوحسگرهای جرمی، اندرکنشهای واندروالسی، قانون تعمیم یافته هوک برای مواد ویسکوالاستیک، مدل رئولوژیک زنر، تئوری ورق کیرشهف، تئوری ورق میندلین، تئوری الاستیسیته غیر محلی ارینگن، تئوری گرادیان کرنش غیر محلی |